آیــــــه

بماند براےِ بعد ها ...

آیــــــه

بماند براےِ بعد ها ...

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

 


یک سال و اندی میشود که نرجس در بین ما نیست یک سال و اندیست که صدای نرجس در خانه شان خاموش شده. که نگاهِِ مهربانش زیرِ خروار ها خاک خوابیده ...یک سال و اندی میشود که با دیدنِ لبخند نرجس بغض میکنیم...برای لبخندی که دیگر نیست برای قلب مهربانش که ناغافلانه از طپش ایستاد برای آرزوها و رؤیاهایش که نا تمام ماندند ...برای حرف هایی که در دلش ماند و هرگز نگفت ... برای روزهایی که زندگی نکرد.برای خستگی هایش برای شب هایی که بیدار ماند که مبادا امیدِ کسی نا امید شود برایِ هم دلی هایش برای همه ی لحظه هایی که خودش را از یاد برد و با عشق پرستاری کرد ... برای نبودنش ... نماندنش ... این دومین بهاری ست که دنیا تو را کم دارد وَ چه دنیای حقیری ست که چشمِ دیدنِ خوب ها را ندارد ...

 

پ.ن۱ : خدا میداند چه قدر دوست داشتم روزِ ولادتِ عمه ی سادات برای نرجس بنویسم اما نشد ... 

پ.ن۲ :  این پست با همه ی کم و کاستی هایش با همه ی آنچه که قلبم دوست داشت بگوید اما بر قلمم جاری نشد پیشکش به روح پاک و آسمانی ”نرجس خانعلی زاده“ اولین شهید مدافع سلامت. نرجس جان ایران تا ابد قدر دانِ فداکاری هایِ تو و دیگر دوستانِ شهیدت خواهد بود ...

پ.ن ۳ : ضمیمه ء صوتی