آیــــــه

بماند براےِ بعد ها ...

آیــــــه

بماند براےِ بعد ها ...

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

دلتنگی ...

 

پ.ن: ضمیمهء صوتی

مهربانم سلام 

همیشه وقتی دلم برایت تنگ میشود و میخواهم چهره ات را مجسم کنم به این فکر میکنم اگر بودی چه شکلی بودی؟ شبیه من بودی؟ بعد خودم جواب میدهم معلوم است که نبودی! معلوم است که شبیه من نبودی. تو هیچ وقت نمیتوانستی انقدر معمولی باشی. هیچ وقت ... تو اگر بودی همانی میشدی که همیشه از من خیلی  بهتر بود که همیشه ما را با هم مقایسه میکردند که میگفتند چه قدر شبیه هم نیستید. کاش بودی و روزی هزار بار مرا با تو مقایسه میکردند ... تو اگر بودی مهربان بودی. قلبت پر از مهر بود. حتم دارم دریا را دوست داشتی. لباس های رنگی میپوشیدی. شاید بهار فصل مورد علاقه ات بود. پر از احساس بودی. از شنیدن صدای پرنده ها به وجد می آمدی و ذوق میکردی. درست بر عکسِ من. تو اگر بودی شبیه ”ف“ بودی با چشم های آبی و موهای خرمایی درست بر عکسِ من وَ روزی از تو دختری متولد میشد با چشم های آبی و موهای خرمایی شبیه خودت شبیه ”ف“ و درست بر عکسِ من. فکر کن! زندگی ام پر میشد از آدم های شبیه تو ...”ف“ پیر شده شکسته شده اما هنوز هم وقتی نگاهش میکنم اولین چیزی که توجهم را جلب میکند دو تا تیله ی آبی ست که گاهی کم رنگ اند و گاهی پر رنگ ... گاهی نگران اند و گاهی آرام گاهی پر از غصه و گاهی غرقِ شادی ... روا نبود من یک تنه و بدون تو شاهد پیر شدنش باشم شاهد غصه هایش ... چقدر این سال ها ادای آدم های خیلی خوشحال را در آورده ام ادای خندیدن های از ته دل که مبادا آشفته شود از بد حالی ام ... توی همه ی این سالها ”فقط“ نبودنِ تو بود که روزها و شب های سخت را برایم سخت تر میکرد. تو نبودی اما من با تو بیشتر از همه ی آدم های دور و برم خاطره دارم ... 

عزیزِ ندیده ام چه قدر این روزها باید باشی و نیستی ...